متن فتوا |
غير مسلمانان از هر نوع و قسمى كه باشند (اهل كتاب، مشركين و ملحدين) ذاتا و از نظر جسمى و بدنى پاك هستند و اگر از چيزهايى كه در نظر مسلمانان نجس مىباشند ، اجتناب كنند ، نجاست عرضى هم ندارند |
مرد بودن در مجتهدى كه مورد تقليد قرار مىگيرد شرط نيست |
مرجع تقليدى كه از دنيا رفت ، همانگونه كه بقائا تقليد از او جايز مىباشد ، ابتدائا هم تقليد از او جايز است |
اعلم بودن مجتهد در تقليد از او شرط نيست، بلكه به معناى معروف آن، كه عبارت است از استادتر در بيرون آوردن حكم خدا؛ بين دو مجتهد مطلق نه در مرحله ظاهر و اثبات قابل تصوير است نه در مرحله ثبوت و واقع، بلكه به معناى ديگر، كه عبارت است از اينكه او در مقام بازگشت دادن فروع تازه و مسائل جديد به اصول پايه كمتر اشتباه مىكند و ديگرى بيشتر - آنگونه كه در حاشيه خطى بر «عروة الوثقى» بيان كردهايم - اگرچه قابل تصوير است ولى تشخيص اينكه كدام يك از آن دو مجتهد در مقام تفريع كمتر اشتباه مىكند تا آنكه اعلم باشد و كدام يك از آنها بيشتر تا آنكه غير اعلم باشد، بسيار مشكل است |
استعمال مواد مخدر مانند ترياك، هرويين، مرفين، مارىجوانا، چه بگونه خوردن و آشاميدن باشد و چه بگونه دود كردن و شياف نمودن، به ملاحظه مضرات گوناگونى كه دارد شرعا حرام است. مگر در صورتى كه پزشك آن را تجويز كرده باشد و نيز حرام است استعمال مواد سكرآور، مگر در صورت ضرورت و انحصار علاج به آن، كه در اين فرض مانعى ندارد |
خريد و فروش و حمل و نقل مواد مخدر، اگر براى استفاده ضرردار باشد و يا در مسير فساد افراد جامعه قرار گيرد حرام است |
براى زن پوشيدن تمام بدن به استثناى چهره و دو دست، از نامحرم واجب است، ولى نوع خاصى از پوشش براى آن مطرح نيست وبا هر وسيلهاى كه حاصل شود كفايت مىكند. البته در اينكه چادر براى همه زنان پوششى خوبى است جاى ترديد نيست، اما براى زنان شاغل در مراكز ادارى، درمانى، دانشگاهى و صحنههاى سياسى و اجتماعى، پوشش اسلامى در صورتى كه بگونه كامل شرايط آن رعايت شود از پوششهاى ديگر بهتر است، زيرا پوششى كه رعايت آن بر زنان واجب شده، با آن بهتر مىتوانند حفظ كنند |
تصدى مقام قضاوت توسط زن در صورتى كه شرايط آن را دارا باشد، مانعى ندارد |
براى زنان تصدى مقامات ديگر مانند مقامات اجتماعى، سياسى، علمى، فرهنگى، هنرى، مديريتى، رياستها و....، در صورتى كه در انجام آنها توانايى داشته باشند و موازين شرعى از حيث پوشش و غير آن را حفظ كنند، اشكال ندارد |
اذن پدر در ازدواج دخترى كه بگونه كامل مصلحت و مفسده را درك مىكند و تحت تأثير احساسات قرار نمىگيرد، شرط نيست و اختيار با خود اوست |
عقد دختر نابالغ كه براى محرميت با مادر او امروزه متداول است، از نظر ما اشكال دارد، زيرا در آن قصد جدى براى ازدواج وجود ندارد و نيز مدتى كه قابل براى استمتاع از او باشد در عقد متعه او وجود ندارد |
پيدايش بلوغ دختر به عادت ماهانه است و اگر بر اثر عوارض مزاجى، عادت ماهانه ندارد، بايد به عادت ماهانه دختران بستگان و فاميل خود، مراجعه كند و عادت آنها را زمان بلوغ خود قرار دهد |
بيرون رفتن زن از منزل در صورتى كه با حق شوهر منافات داشته باشد، بايد از او اذن بگيرد وگرنه اذن او معتبر نيست. پس در اين صورت مىتواند بدون اذن او از منزل براى تعليم و تعلّم و كارهاى اجتماعى و وظايف سياسى با حفظ حدود اسلامى و نيز براى ديدار پدر و مادر و فاميل بيرون رود و نيازى به اين نيست كه در ضمن عقد، آن را شرط كند |
طلاق اگرچه در دست مرد قرار دارد، ولى مواردى هست كه زن مىتواند حق طلاق را در اختيار بگيرد كه از جمله آن موارد شرط در ضمن عقد، عسر و حرج و... است |
حضانت و سرپرستى پسر تا دو سالگى و دختر تا هفت سالگى با مادر و بعد با پدر است و اين حكم تعبدى كه قابل اسقاط نباشد نيست و صرفا يك حق است بلكه تركيبى از آن وظيفه است و قانون مدنى هم گوياى همين نظريه است |
حضانت براى مادر و پدر بگونه مطلق و بدون قيد تشريع نشده است بلكه مقيد است به صلاحيت و توانايى داشتن بر اداره آن كسى كه حضانت و سرپرستى او را تصدى مىكند. پس اگر مادر و يا پدر از نظر اخلاقى، اجتماعى، دينى و ساير شرايط، اصلا توان و صلاحيت لازم را براى حضانت فرزند نداشته باشند و يا آنكه داشته باشند ولى به وظيفه خود به درستى و آن گونه كه شايسته است عمل نكنند، اين حق ساقط مىشود و حاكم شرع مىتواند طفل را به ديگرى و يا حتى به شخص ثالث واگذار كند |
جلوگيرى كردن زن از باردارى قبل از انعقاد نطفه اشكال ندارد |
عقيم كردن زن از راه جراحى و يا غير آن جايز نيست |
بارورى زن با اسپرم همسرش بىاشكال است ولى بايد از مقدمات حرام براى آن پرهيز شود |
آبستنى زن با اسپرم غير همسر در صورتى كه همسرش راضى نباشد جايز نيست |
آبستنى زن با اسپرم غير همسر در صورتى كه همسر وى عقيم و راضى باشد و اين كار با ارتكاب حرام شرعى همراه نباشد، جايز مىباشد |
اگر آبستنى زن با اسپرم غير همسر انجام پذيرد، كودك به صاحب اسپرم ملحق مىشود نه به همسر او، ولى مادر كودك همان است كه از او متولد شده است |
كودك در فرض مذكور همانند كودكهاى ديگر است و نمىتواند با خواهر يا برادر و يا ساير محارم خود ازدواج كند و بطور كلى مولود مصنوعى مانند مولود طبيعى است و با تمام كسانى كه ازدواج با آنها براى مولود طبيعى حرام است براى مولود مصنوعى نيز حرام خواهد بود |
زن مىتواند بدون رضايت شوهر از بچهدار شدن خود جلوگيرى كند ولى مرد نمىتواند بدون رضايت زنش، او را مجبور به بچهدار نشدن كند ولى با رضايت او مانعى ندارد |
ازدواج با زنان اهل كتاب (زرتشتى، يهودى و مسيحى)، براى مسلمان مانعى ندارد |
ازدواج با زنان كتابى، چه آنكه بگونه موقت باشد و چه بگونه دائم و هميشگى، جايز است |
رقصيدن زنان براى زنان و مردان براى مردان در مجالس عروسى و مناسبات فرح و شادى اشكال ندارد |
موسيقى غنايى اگر بگونه لهوى باشد و يا مقرون به كلمات باطل و يا آنكه انسان را از ياد خدا غافل كند، حرام است و اما اگر داراى اينها نباشد، اشكال ندارد |
دايرهزدن در عروسىها بگونهاى كه متداول مىباشد، جايز است و حتى برخى از فقهاى پيشين ترك آن را مكروه دانستهاند و عروسى خوب آن عروسى است كه شادىبخش و پر سر و صدا باشد، ولى مقرون به چيزهايى كه در شرع مقدس اسلام حرام است، نباشد |
پولى را كه زنان خواننده در عروسىها مىگيرند، حلال است |
خوش آمدن افراد از برخى آهنگها حرام نيست، زمانى حرام است كه شنيدن آن از انسان به كلى سلب اختيار كند. اما اگر آهنگى كه حلال است با ارتكاب فعل حرام همراه باشد، شنيدن آن حرام مىشود، مانند اينكه موسيقى غنايى در مجلسى نواخته شود كه زنان و مردان بدون رعايت حدود شرعى در آن حضور دارند يا حاضران در مهمانى به همراه نواختن موسيقى غنايى، به ميگسارى بپردازند؛ در اين صورت اساسا شركت در چنين جلسهاى حرام است و در نتيجه گوش دادن به موسيقى در آن نيز اشكال دارد |
شنيدن آهنگهايى مانند موسيقى كلاسيك كه در انسان احساس خوشايندى را پديدار مىسازد و در رفع خستگى و آرامش اعصاب مؤثرند، اشكال ندارد |
گروه كُر يا همخوان كه در مناسبات سرود اجرا مىكنند، اشكال ندارد |
كف زدن در مجالس جشن و سخنرانى جهت تشويق و به عنوان شادى مانعى ندارد |
استعمال آلات لهوى كه براى جاانداختن و پرداختن آوازهاى نيكو و مقرون به شعرهايى كه داراى مضمون عالى در بعد دينى، مذهبى، عرفانى، اخلاقى، اجتماعى و سياسى است، مانعى ندارد. ولى استعمال آنها در جاانداختن و پرداختن آوازهاى لهوى و شعرهايى كه داراى مضمون باطل است، حرام مىباشد |
امروزه در حكومت اسلامى آلات لهوى از آلات مشترك به شمار مىآيند |
خريد و فروش آلات لهوى كه ممحض براى لهو است، حرام مىباشد و اما خريد و فروش آلات مشترك كه هم در حرام به كار گرفته مىشوند و هم در حلال، در صورتى كه عنوان استفاده از آنها در جهت حلال باشد، مانعى ندارد. از اين رو خريد و فروش راديو كه داراى منفعت حلال و حرام است، پيش از جمهورى اسلامى ايران نيز از نگاه من حرام نبوده است. زيرا فرق است بين آلت لهو و آلتى كه در لهو استعمال مىشود. آلت لهو آن آلتى است كه ممحض در لهو باشد |
امروزه در حكومت اسلامى آلات لهو معروف از آلات مشترك محسوب مىشوند، زيرا براى جاانداختن و پرداختن صداهايى كه مقرون به شعرهاى با مضمون عالى مىباشند، به كار گرفته مىشوند، از اين رو خريد و فروش آنها مانند راديو و تلويزيون بىاشكال است. پس آنكه آلات مذكور را مىخرد، اگر آنها را براى جاانداختن و پرداختن صداهاى باطل به كار گيرد حرام است و اگر در صداهاى مقرون به شعرهاى مفيد به كار بگيرد مباح است |
خريد و فروش آلات لهو و طربى كه براى اطفال انگيزه پيدايش آرامش براى آنها مىسازند، مانعى ندارد |
انسان مىتواند در حال حيات اعضاى خودش را براى پيوند در مواردى كه قطع جايز است بفروشد، ولى ترك آن بهتر است. اما گرفتن مبلغى براى اجازه دادن در موارد جواز مانع ندارد |
ديه قطع بر قطعكننده است، ولى پزشك مىتواند با مريض قرار دهد كه او ديه را بپردازد |
وصيت به بعض اجزاى بدن براى پيوند به كسى كه نياز به آن دارد مانعى ندارد |
جايز نيست كسى كه زنده است، چشم خودش را به ديگرى كه زنده است ببخشد |
اگر جزيى از حيوان نجسالعين را به بدن انسانى كه نياز به آن دارد پيوند نمايند، مانعى ندارد و پس از حلول حيات در آن، جزء بدن او حساب مىشود و پاك است |
اگر جزيى از اجزاى انسان زنده و يا مردهاى را به بدن انسانى پيوند نمايند نيز مانعى ندارد و با پديدارى حيات در آن، جزء بدن آن به شمار مىآيد |
اگر شخصى بخواهد عضوى از اعضاء بدن خود مثلا كليه را به ديگرى بدهد و يا وصيت كند كه بعد از مردن خود، آن عضو را در مقابل پول يا مجانى بردارند و به ديگرى بدهند، اشكالى ندارد |
بازى كردن با آلاتى از قبيل نرد، پاسور و شطرنج در صورتى كه به عنوان ورزش فكرى، تقويت بنيه رياضى و يا سرگرمى باشد و در آن برد و باخت نباشد اشكال ندارد، حتى اگر عنوان آلت قمارى از آنها زايل نشده باشد |
مجسمهسازى كه امروزه به عنوان فن و هنر گرانقدر و ارزشمند به شمار مىآيد و از انگيزههاى مذموم و ناپسند و از آلودگى، شرك و قصد تشبه به خالق، مبرّا است و با تحول زمان و شرايط آن، ملاك حرمت و يا كراهت آن متحول شده، اشكال ندارد |
سرمايه به مقدارى كه انسان بتواند با منافع و عوايد آن هزينه و مخارج زندگى را تأمين كند خمس ندارد، ولى بيش از آن اگر باشد خمس تعلق مىگيرد |
ادنىالحل از نظر ما، همانگونه كه ميقات احرام براى عمره مفرده كسانى است كه از داخل مكه مىخواهند محرم شوند، همچنين ميقات احرام است براى احرام عمره مفرده كسانى كه از خارج از طريق جده به مكه مىروند و نيز براى احرام عمره تمتع |
ذبح قربانى بايد در منى باشد ولى اگر نيازمندى در آنجا نباشد كه از گوشت آن استفاده كند، جايز است به وسيله نايب در بلد خود و يا غير آن در هر جا كه فقير و مستمندى باشد قربانى نمايد |
در رمى جمرات، سنگريزههايى كه حاجى بطرف جمره پرتاب مىكند، در صورت اصابت به محلى كه ستون در آن قرار دارد، كفايت مىكند، چون آن موضع و محل (كه شيطان در آن ظاهر شده بود و حضرت ابراهيم كه اسماعيل را براى قربانى به طرف قربانگاه مىبرد، شيطان را در آنجا ديد و مأمور شد كه با سنگها او را از آنجا دور كند) سمبل است، نه آن ستون و اين ستون نه در زمان تشريع وجود داشت و نه در زمان صحابه و نه در زمان تابعين |
مقتضاى برخى از احاديث اين است كه زمان گرانى قربانى يك هدى براى اهل يك سفره (يك كاروان) كفايت مىكند، ولى ميزان گرانى و برخى از خصوصيات اين مسأله مورد تأمل است |
يك هدى براى چند نفر به شركت در حال اختيار كفايت نمىكند، ولى در حال ضرورت قربانى براى جمعى كه در يك كاروان قرار دارند، كفايت مىكند و اين مقتضاى حديث است |